نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی .............. که بسی گل بدمد باز و تو در گل باشی
من نگویم که کنون با که نشین و چه بنوش...........که تو خود دانی اگر زیرک و عاقل باشی
چنگ در پرده همین میدهدت پند ولی................. وعظت آن گاه کند سود که قابل باشی
در چمن هر ورقی دفتر حالی دگر است................. حیف باشد که ز کار همه غافل باشی
نقد عمرت ببرد غصه دنیا به گزاف ................ گر شب و روز در این قصه مشکل باشی
گر چه راهیست پر از بیم ز ما تا بر دوست.........رفتن آسان بود ار واقف منزل باشی
حافظا گر مدد از بخت بلندت باشد................. صید آن شاهد مطبوع شمایل باشی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
5 نظرات:
سال و فال و مال و حال و اصل و نسل و تخت و بخت
بادت اندر شهریاری برقرار و بردوام
سال خرم، فال نیکو، مال وافر، حال خوش
اصل ثابت، نسل باقی، تخت عالی، بخت رام
روان پرور بود خرم بهاری ---- كه گيری پای سروی، دست ياری
و گر ياری ندارد لاله رخسار ---- بود يكسان به چشمت لاله و خار
چمن بی همنشين زندان جانست ---- صفای بوستان از دوستان است
غمی در سايه جانان نداری ---- و گر جانان نداری جان نداری
بهار عاشقان رخسار يار است ---- كه هر جا نوگلی باشد بهار است
خاک جان يافته است
تو چرا سنگ شدی
تو چرا این همه دل تنگ شدی
باز کن پنجرها را
و بهاران را باور کن
- فريدون مشيری -
نوروزتان پيروز! از هر چه بگذريم سخن دوست خوشتر است ﴿هر بار كه صفحه را تازه كنيد، غزل تازهتری خواهيد شنيد﴾.
میگویند یک روز می آیی ؛ یک روز
دوباره می آیی و دلهای کوچکمان بهار بودنت را جشن می گیرند.
می گویند بودنت آنقدر بزرگ است که تمام دلهای جهان را در خود میگیرد.
میگویند بودنت پایان تمام تنهاییمان است و اگر بیایی دلهایمان یکی خواهد شد.
پس ما هم میمانیم بی خستگی تا آن زمان که ولوله فرشتگان ظهور ترا برایمان مژده آورد.
اى غايب از نظر بهخدا مىسپارمت
جانم بسوختى و بهجان دوست دارمت
آخرین جمعه سال 83 هم گذشت
یا مهدی
ارسال یک نظر