در ازل پرتو حسنـت ز تـجـلی دم زد ... عشـق پيدا شد و آتش به همه عالم زد
جلوهای کرد رخت ديد ملک عشق نداشت ... عين آتـش شد از اين غيرت و بر آدم زد
عقل میخواست کزآن شعله چراغ افروزد ... برق غيرت بدرخشيد و جـهان برهـم زد
مدعی خواست که آيد به تماشاگـه راز ... دسـت غيب آمد و بر سينه نامـحرم زد
ديگران قرعه قسمت همـه بر عيش زدند ... دل غـمديده ما بود که هـم برغـم زد
و در آغاز خدا بود و ديگر هيچ نبود ...
"و خداوند آفريد عشق را پيش از سپيده دم روز نخست ... و غم را همزاد عشق ..."
و هم او زیبایی را آفريد و آزادی را و گذشت را و صداقت را از عشق ...
و خداوند عشق را به کوه سپرد، فرو ريخت؛ به دريا بخشید، آتش گرفت؛ به خورشيد عطا کرد، سرد گشت؛ و به اختر ارزانی داشت و بی نور شد ...
و در روز هفتم انسان را آفريد.
و زيبايی را و آزادی را و گذشت و صداقت را به او بخشيد؛ و اما عشق را به امانتش داد.
و خداوند عشق را در قلب انسان جای داد؛ و قلب را از ملکوتش آفريد تا بی گزند ماند.
و انسان زيبايی را گرفت و زشتی آفريد؛ و آزادی را و بندگی آفريد؛ و گذشت را و کينه آفريد؛ و صداقت را و دروغ آفريد ...
و هم او فراموش کرد امانتش را ...
و انسان سیمای عشق را زشت کرد؛ و آنرا وسيله بندگی قرار داد؛ و قلب را خانه کينه ساخت؛ و هم او عشق را فریب داد ...
اما عشق نمرد؛ چه آنکه جایگاهش در ملکوت بود و همزاد او هنوز هم غم. غمی که ديدن هر زشتی و بندگی و کينه و دروغ، تازه اش می کرد ...
و اینچنین بود که عشق ماند؛ و شاهد آن همه دل های غم زده.
و در آخر خدا بود و عشق بود و ديگر هيچ نبود ...
------------------------------------------------------------------------------
این نوشته تقدیم می شود به تمام کسانی که در کربلای زندگی، همچنان عاشق زیبایی، آزادی، گذشت و صداقت، و همیشه دل تنگ از زشتی ها، بندگی ها، کینه ها و فریب ها هستند. عاشورایی باشید ...
عاشورای ۸۳
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
3 نظرات:
درباره عاشورا و برگزاری آن در تهران
ارامنه در هيات ثارالله تهران عزاداری میكنند.
بسيار عالی بود. فقط من فكر میكنم، كربلا همش عشق نبوده. حركت، عقلانی بوده ولی خب بدون عشق جلو رفتن توش امكان نداشته. مثل ادامه تحصيل در مقطع دكترا (خيلی مثال مبتذلی زدم) :)
البته يادم مياد اون آخونده میگفت عقل آدم قبول نمیكنه كه آدم بچهی شش ماه رو ببره جنگ. ولی به نظر من بهتر از اينه كه بمونه و اسير بشه.
ارسال یک نظر