قول بدید بهم نخندید!


¦ 12 نظرات

چند روز پیش داشتم یک کتابی می‌خواندم با عنوان «ازدواج: آموزش پیش از ازدواج»... آقا شما اگر می‌خواهی تا آخرش بخندی، اصلا نخوان! برو دنبال کارت! عرض می‌کردم. آقای مهدی میرمحمدصادقی این کتاب را به قول خودش اقتباس، تالیف و تدوین کرده است و معاونت امور فرهنگی و پیشگیری سازمان بهزیستی آن را چاپ کرده است. این کتاب به بحث درباره‌ی دوران آشنایی و اشتباه‌های رایج در آن، انواع عشق و تاثیر دوران کودکی فرد بر انتخاب عشقی، انتخاب همسر و دلایل درست و نادرست برای ازدواج، نامزدی و مرزها و حریم‌های آن، دوران عقد و موضوعات بین خانواده‌ها، سال اول ازدواج و مراحل مختلف پس از ازدواج می‌پردازد. به عنوان اولین کتابی که در این باره خواندم به نظرم کتاب جالبی بود. فکر کردم چند بخش از آن را برای شما بازگو کنم. شاید شما هم تشویق شدید. البته منظورم این است که تشویق شدید که کتاب را بخوانید!

  • دلایل درست ازدواج
    • مصاحبت و همراهی
    • عشق و صمیمیت
    • شریک حمایت کننده
    • شریک جنسی
    • والد شدن
  • دلایل نادرست برای ازدواج
    • شورش علیه والدین
    • جستجوی استقلال
    • التیام یک ارتباط شکست‌خورده
    • فشار خانواده یا اجتماع
    • ازدواج اجباری
    • نیاز جنسی
    • دلایل اقتصادی
    • تنهایی و استیصال
    • احساس گناه درباره‌ی طرف مقابل
    • احساس کمبود و تهی بودن
  • افرادی که برای ازدواج مناسب نیستند
    • افرادی که معتاد به مصرف مواد مخدر، الکل یا دارو هستند.
    • افرادی که به سرعت و به شدت خشمگین می‌شوند.
    • افرادی که مسؤولیت زندگی خود را به عهده نمی‌گیرند.
    • افرادی که دیگران را کنترل می‌کنند.
    • افرادی که اختلال جنسی دارند.
    • افرادی که کودک مانده‌اند و بلوغ آنها شکل نگرفته است.
    • افرادی که عواطف و احساسات خود را بیان نمی‌کنند.
    • افرادی که از روابط قبلی خود هنوز التیام نیافته‌اند.
    • افرادی که خانواده‌ی آزاردهنده دارند و نمی‌توانند در مقابل آنها از همسر خود حمایت کنند.
  • معیارهای ازدواج موفق
    • قبل از ازدواج هر دو نفر باید مستقل و پخته باشند.
    • هر دو نفر به همان اندازه که دیگری را دوست دارند، خودشان را هم دوست داشته باشند.
    • هر دو نفر بتوانند همان گونه که از با هم بودن لذت می‌برند از تنها بودن هم لذت ببرند.
    • هر دو نفر در شغل و حرفه‌ی خود ثبات داشته باشند.
    • هر دو نفر از خود آگاه باشند و خود را بشناسند.
    • هر دو نفر بتوانند نظرات و خواسته‌های خود را قاطعانه بیان کنند.
    • هر دو نفر سعی کنند که خودخواه نباشند و خواسته‌های دیگری را برآورده کنند.
  • پیش‌بینی کننده‌های ازدواج موفق
    • انتظارات واقع‌بینانه‌ای از مشکلات ازدواج دارند.
    • خوب ارتباط برقرار می‌کنند.
    • تعارض‌ها را به صورت مناسب حل می‌کنند.
    • احساس خوبی از شخصیت همسر آینده‌ی خود دارند.
    • بر سر ارزش‌های اخلاقی و مذهبی با یکدیگر توافق دارند.
    • نقش برابر در ارتباط با هم دارند.
  • رویاها و واقعیت‌ها
    • زن با مردی ازدواج کرد که جسور و شجاع بود و از او جدا شد چرا که همسری مستبد و خودرأی بود.
    • مرد با زنی ازدواج کرد که آرام و سربه زیر بود و از او جدا شد چرا که ضعیف و ناتوان بود.
    • زن با مردی ازدواج کرد که درآمد خوبی داشت و از او جدا شد چرا که فقط کار می‌کرد.
    • مرد با زنی ازدواج کرد که همیشه به ظاهر خود می‌رسید و از او جدا شد چرا که بیشتر وقتش را جلوی آیینه سپری می‌کرد.
    • زن با مردی ازدواج کرد که عاشق‌منش و اجتماعی بود و از او جدا شد چرا که عیاش و زن‌باره بود.
    • مرد با زنی ازدواج کرد که بسیار ساکت و وابسته بود و از او جدا شد چرا که بسیار کسل‌کننده و چسبنده بود.
    • زن با مردی ازدواج کرد که ستاره‌ی گروه بود و از او جدا شد چرا که در خانه بی‌بخار و بی‌خاصیت بود.
    • مرد با زنی ازدواج کرد که پرحرف و اجتماعی بود و از او جدا شد چرا که فقط می‌توانست جر و بحث بیهوده کند.
    • زن با مردی ازدواج کرد که ورزشکار خوبی بود و از او جدا شد چرا که فقط در حال بازی کردن بود و یا در حال تماشای بازی‌های ورزشی.

نکته‌ی دیگری که به نظرم جالب آمد، این بود: «ازدواج، تنهایی و دلتنگی را از بین نمی‌برد. انسان‌ها در بیشتر جوامع گویا تمایل دارند که نسبت به ازدواج واقع‌بین نباشند. گاهی ازدواج را آن قدر دست بالا می‌گیریم که هرگز نمی‌توان به آن دست یافت. تا جایی که حتی در رویاها هم قابل دسترسی نیست...وقتی ازدواج می‌کنیم افسرده می‌شویم. چرا که واقعیت آن گونه نیست که در فیلمها و داستانها دیده و خوانده‌ایم... پیش از ازدواج حداقل گاه و بیگاه احساس تنهایی و دلتنگی می‌کنیم و بعد از ازدواج هم برخی اوقات دلتنگیم. با این که ازدواج کرده‌ایم و در جمع زندگی می‌کنیم، باز هم احساس تنهایی، احساس انزوا و دورافتادگی از دیگران ما را رها نمی‌کند. هر فردی حتی با یک ازدواج موفق هم برخی اوقات این احساسات به سراغش می‌آید. لازم است که بدانیم این احساسات چه قبل از ازدواج و چه بعد از ازدواج امری کاملا طبیعی است.»

اینجا هم لیست جالبی از دلایل نادرست برای بچه‌دار شدن دیدم.

  • انگيزه‌های زيستی و برای حفظ بقا
  • نوه آوردن برای والدين
  • دوست داشتن بچه
  • به تصور برتر بودن می‌خواهند ژنهای خود را منتقل كنند
  • منبع درآمد و كمك خرج خانه
  • كسی باشد كه در دوران سالخوردگی عصای دستشان باشد
  • بارداری و زايمان از تجارب زندگی هستند
  • بدون فرزند اركان خانواده سست می‌گردد
  • جبران مشكلات كودكی
  • افتخار آفرينی كاذب
  • زنده نگه داشتن نام خانوادگی
  • كنجكاوی از ظاهر و چهره فرزند
  • دستورات مذهبی و قومی
  • همسرم خواهان بچه است
  • می‌خواهيم مانند ديگران باشيم
  • مادر شدن آرزوی هر زنی است
  • تبعيض جنسيت
  • ساعت بيولوژيكی زنان
  • بی‌دليل
  • بارداری‌های ناخواسته و برنامه ريزی نشده
  • ترس از انگ نازابودن
  • بچه نمك زندگی است
  • القا حس بزرگ شدن

یک دفعه بگو بچه‌دار نشوید و خیال همه را راحت کن! خلاصه این که با خواندن این لیست‌ها دیدم که همون یکی دو تا دلیلی هم که برای ازدواج داشتم از دلایل نادرست بود! در ضمن به نظر شما این لیست افرادی که برای ازدواج مناسب نیستند، یک اشکالی نداره؟